توضیحات

دوشیزه مهتاب

در کتاب دوشیزه‌ی مهتاب، نازیلا نوبهاری، جایگاه اجتماعی زن را به گونه‌ای شاعرانه بازگو می‌کند. زنانی که در سرزمین انزوای خود غرق شده‌اند. این رمان اثری ایده‌آلیستی است که به‌نظر می‌آید عناصر خیال، پیوندی عمیق با عناصر صوری و مادی دارند.
زیباترین خاطره‌های نازیلا نوبهاری که از میان قصه‌های شبانه، مثل‌های دلنشین و در نوازش دستان پرچین و شکن و زحمتکش عزیزی به یاد می‌آورد، که او را خاله پیره صدا می‌کرده…
رمانی که در اولین حضور خود گویای قصه‌ای جذاب و ماجراجویانه است. در قسمتهایی از رمان دوشیزه‌ی مهتاب بنظر می‌رسد نویسنده به بیان ایده‌ئولوژی‌های خود پرداخته است. در لابه‌لای داستان، گویش‌های محلی دیده می‌شود.
همچنین می‌توان ضرب‌المثل‌ها و حکایت‌های شنیدنی را در کتاب دوشیزه‌ی مهتاب پیدا کرد.
…
گلاب شاد و سرخوش قدم‌هایش را روی برف‌ها می‌فشرد تا جای‌ پاهایش عمیق و فرورفته شود. آقا سید با فانوسی که در دست داشت جلوتر از بقیه حرکت می‌کرد تا مسیر را برای سایرین روشن کند. ناگهان صدای شلیک طپانچه دل آسمان بغض کرده را لرزاند. صدای شب برای ‌لحظاتی در طنین صدای پاهایی که می‌دویدند، و ضجه‌هایی دل‌خراش گم شد… کسی یک صدا فریاد می‌زد:
گلابو کشتن… گلابو کشتن…