مهری حیدر زاده

مجموعه داستانِ  (دورِ هشتاد وچهارم ) با بیست داستانِ کوتاه ، خواننده را با ابعادی از روحِ زن آشنا می کند . 
خواننده با هریک از زنان درداستان ها همذات می شود و خودش را در دلِ وقایع داستانی ناظرِ اُفت و خیزِ حوادث می بیند. جذابیتِ هر داستان در حوادثی خود را نشان می دهد که یک زن چگونه با موانع زندگی رو در رو می شود. تکامل می یابد و تغییر می کند. داستانِ “دورِ هشتاد و چهارم ” سیرِ روانشناختی یک زن را در دو دنیای موازی  به طورِهمزمان روایت می کند . 
در دنیای اول با زنی ورزشکار و عاشقِ زندگی مواجه هستیم.
و در دنیایِ دوم با زنی فیلسوف که عاشقِ تفکراتِ 
(هرمان هسه ) است و دنیا را با نگاهی متفاوت ارزیابی می کند . 
…
دوست دارم کنارش بنشینم . ببینم نشستن کنارِیک نویسنده ی معروف که در خیال دنبالش بودم چه طعمی دارد؟ اما وقتی نگاهش می کنم انگاراو یک شاه است و من یک گدا! گر چه پیکرش در یک قدمی من است اما روحش فرسنگ ها دورترسِیر میکند ! پیشخدمت لیوان چای تازه دم را کنار دستش می‏گذارد.
او همچنان در پیچ و تابِ کلماتِ روی کاغذ گمشده. فنجان چای را که می‏سُرانَد طرفم،از کلیدر به تریا پرتاب می شوم. محضِ رعایتِ ادب فنجانِ چای را می‏سُرانم طرفش و می گویم:
– مشتاق دیدارتان بودم. همیشه اینجا می‏آیید؟
– گاهی…