توضیحات
آزینهورن: کتاب اول زینوس
دن ابنت
علیرضا شیخ ممو
او عضو یکی از مخوفترین بخشها در امپراتوری بشریت است. او در انجام وظیفه مصمم و سرسخت است و برای نجات میلیونها نفر، از قربانی کردن هزاران جان دریغ نخواهد کرد. او جواب خائنان، بیگانگان و بدعتگذاران را با خشابهای پر و خالی کردنشان میدهد. او سرد، بیرحم و صورتش کاملاً تراشیده شده است. هر زخم یادگار قدمهایی است که برای امپراتوری برداشته است. او بهای کارهایش را با خون و مرگ دوستانش میپردازد. در سیارههای کثیف و بیروح سفر میکند و به نام امپراتور شمشیر میکشد. چه کسی میداند سرنوشت در آخر با او چه خواهد کرد؟ آیا رؤیاهای تاریک او به حقیقت میپیوندند؟
آیا مفتش گرگور آیزنهورن میتواند برای همیشه بدون آنکه از راه امپراتور خارج شود در زیر سایه او بجنگد؟
تا سرگذشت او را نخوانید، پاسخ سؤالهایتان را نخواهید گرفت. اشتباه نکنید، این داستان برخلاف تمام تصوراتتان پیش میرود…
…
آنها میگویند که مأمور تفتیش عقاید امپراتوری کسی است که با وحشت واقعی روبهرو شود و همچنان اراده لازم برای غلبه بر آن را در خود داشته باشد، اما مانند هر چیزی، حقیقت نیز چهرهی دیگری دارد.
من با وحشتهای عالم چشم در چشم شدم و آنها را سرنگون کردم. من میلیاردها نفر را قضاوت کردم و برخی را بخشیدم. من طعم پیروزی را چشیدم و شکست را لمس کردم. و درسی که در تمام سالهایم به عنوان مأمور تفتیش عقاید بودن آموختم، آن بود که غلبه کردن به خودی خود کافی نیست. ما باید تلخی تاریخ را تاب بیاوریم. ما باید از گناهان خود جان به در کنیم. نام من، گرگور آیزنهورن است و اینها اعمال من هستن.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.