توضیحات
غزلهای رهایی
مجموعه شعر
دکتر خیرالنّساء محمدپور
(عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور)
فراقت روزیم گردد، هزاران جان نمیارزد
دمی بس، زندگی بی تو، دو صد دوران نمیارزد
قراری با دلم بستی و بشکستی دگر زین پس
نه عهدی و نه پیوندی، دگر پیمان نمیارزد
چو ماتم کردهای شاهم نمیآیی به بالینم؟
پیاده طی کنم میدان، شوم سلطان نمیارزد
مبارک باد بر من ابتلای تازهای دارم
همه دنیا اگر مرهم، اگر درمان، نمیارزد
نمیارزد جهان ما به این پرهیز و پرواها
چو عشق تو بود ممنوع، هزار ایمان نمیارزد
چو مجنونم شدم آواره و تنها در این وادی
نباشی تو اگر آرام، اگر سامان، نمیارزد
چو یعقوبت نمیبینی چه توفیری کند یوسف؟
چو مهجوری؛ اگر مصر و اگر کنعان، نمیارزد
«رها» یارت اگر با تو جفا در پیش میگیرد
تمام خلق اگر باشد به تو قربان، نمیارزد
هنوز بررسیای ثبت نشده است.