سن زدگی

امتیاز محصول

تومان 320,000

دسته: برچسب:

توضیحات

سن زدگی

مونا ایزدی

“اولین باری نبود که یسنا، بارانا را یک دروغگوی پاتولوژیک یا یک بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی یا اختلال دوقطبی یا چیزهایی از این دست می‌خواند.”
یسنا و بارانا در یک خانه بزرگ می‌شوند اما در دو جهان زیست می‌کنند. تمام عمر، یسنا پا روی زمین صلب واقعیت دارد، بارانا سر در آسمان سیال خیال. یسنا قهرمان و برنده است، بارانا سیاهی‌لشکر و بازنده. یسنا همه‌جایی است و هرجا که باشد احساس آزادی و آرام و قرار دارد‌؛ و بارانا هیچ‌جایی است و هرجا که باشد احساس اسارت و سودای فرار؛ و مگر این فرار پایانی دارد؟
رمان “سن‌زدگی” سرنوشت باراناست؛
سرنوشت سیاهی‌لشکری که به دست قهرمان‌ها رقم می‌خورد و پای بارانا را به معرکه‌ی جنگی نطلبیده می‌کشاند، اما به زمین واقعیت نمی‌رساند. چون برای او واقعیت جز اسارت حقیقت واحد در اذهان متکثر نیست؛ آن هم در خط مقدم که مرزها محو می‌شوند. مرز خائن و ناجی، برنده و بازنده، مُجاز و ممنوع، مَجاز و واقع، قهرمان و سیاهی‌لشکر، همه درهم‌ می‌شکند. ایستاده در این بهشت بی‌مرزی، بارانا سر بر‌می‌گرداند و سرگذشتش را به مثابه‌ی یک تابع سینوسی اما میرا می‌یابد؛ با قله‌های سعادت و دره‌های نکبتی که رفته‌رفته همگراتر شده‌ و از نوسان افتاده و نهایتا به رکود و سکون مطلق رسیده‌اند؛ به آخر خط، درست مثل نوار قلبی که از تپش دست‌ می‌کشد.

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سن زدگی”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *