توضیحات
آنا در خانهای بزرگ یا به قول خودش «جواهر قرن نوزدهم» زندگی میکند. این خانهی درندشت چند طبقه، پر است از دالان و اتاق. معماری قرن نوزدهمی این خانه تاثیر زیادی در ایجاد حس دلهره و رمزوراز داستان دارد. زنی افسرده که به تنهایی در عمارتی چند صد ساله زندگی میکند، به خودیِ خود میتواند از همان ابتدا فضای تاریک و گردوخاک گرفتهی زندگی این زن را نشان دهد. «احساس میکنم خودم مردهام. مردهام، اما نرفتهام. به تماشای زندگی ایستادهام که در اطرافم حرکت میکند و به جلو میرود و من ناتوان از مداخله هستم». او ملکهی دنیای سیاه و تیرهی خودش شده است. او از پشت عمارت «امپراتوری جنوبی» خود، «رعایا» را نگاه میکند، هر روز. بیشتر از همه به تماشای زندگی خانوادهای علاقه دارد که او را یاد زندگی از دست رفتهی خودش میاندازد: زن و شوهری جوان و یک فرزند. پنجره برای آنا شبیه به آینهای شده که زندگی خودش را در خانهی همسایه دنبال کند. … روح آثار آلفرد هیچکاک در کتاب «زنی در قاب پنجره» زنده شده است. این کتاب یکی از برترین آثار ادبیات معمایی و رمزآلود است که در سال 2018 بهعنوان یکی از پرفروشهای نیویورک تایمز معرفی شده است. تاثیر این کتاب روی مخاطبان آنقدر زیاد بوده که کمپانیهای فیلمسازی حق ساخت فیلمی از روی این کتاب را از صاحب اثر خریداری کردهاند. دلهره و تعلیق، از قهرمانان اصلی این داستان هستند، داستانی که خواندنش به معنای قدم گذاشتن به فضایی مبهم و مهآلود است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.