توضیحات
ایگور ( پدرم و من )
مهری حیدرزاده
رمانی واقعی درباره سرگذشتِ نوجوانی از یکی از روستاهای لرستان در ایران است که برای رسیدن به رویاهایش خانواده و روستا را ترک کرده ، به تهران می آید.
او با طی فراز و نشیب های زیاد تحصیل می کند و دوران سربازی وی مقارن با جنگ دوم جهانی و ورود متفقین و سربازان آمریکایی به ایران است.
شخصیت داستان در آمد و شد به کمپ و اردوگاه های اسرای لهستانی در ایران ، دلباخته ی یک زن پرستار لهستانی می شود و با کمک دکتر هندی در کمپ پرستاران، با وجود موانع فراوان ازدواج می کنند .
اما به علت شرایط جنگی و قوانین حاکم بر اسیران لهستانی ، زنِ جوان برای خدمت در صلیب سرخ رهسپار کشورهای اروپایی می گردد. جوان برای پیدا کردن همسرش به خدمت نیروی دریایی آمریکا در می آید و..
…
ماری پرسید: -مقصدِ بعدیتون کجاست؟
_ جایی که همیشه توی رویاهام بوده! توی خواب و بیداری بهش فکر میکردم. بعد از یه توقف کوتاه در سانفرانسیسکو و خالی کردنِ بار میریم به سمتِ نیویورک!
از وقتی که توی کمپِ با کِوین کار میکردم، همیشه ازنیویورک تعریف میکرد.
وقتی قرار شد من توی نیروی دریایی استخدام بشم، روز خداحافظی به من یه عکس داد و گفت:
جیمی اگه کارِت درست شد و استخدام شدی و رفتی یادت باشه وقتی رسیدی به بندر نیویورک حتی اگه فقط یه روز وقت داشتی حتماً برو این برجِ زیبا رو ببین.
…
مهری حیدرزاده از نویسندگان حرفه ای در زمینه ی رمان است و نوشتن را به طور حرفه ای از سال 1370 شروع کرد و تا کنون رمانهای پر مخاطب و موفقی منتشر کرده است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.