توضیحات
چرا آب دریاها شور است؟
بریگیته شوایگر
ترجمه ی ابوذر آهنگر
داستان با روز عروسی قهرمان زن آغاز می شود. او لباس سفید خود را به تن کرده تا با رولف، عشق دوران کودکی خود ازدواج کند، اما احساس خوشبختی نمی کند. او می داند که اگرچه رولف را دوست دارد، اما این ازدواج یک اشتباه است، و دیگر دیر شده است.
او به عنوان یک دختر خوب، عروسی را انجام میدهد. پس از برگشتن به اتاق هتل، او برای اولین بار از حضور رولف آشفته می شود، زیرا نمی تواند تصور کند که او حق دارد او را تصاحب کند.
در طول ماه عسل در ایتالیا هم او بدخلق و غمگین است، اما رولف او را با خود می کشاند و مدام به او یادآوری می کند که باید از این سفر لذت ببرد. اوضاع در خانه بدتر میشود، جایی که او خود را درگیر وظایف یک زن خانهدار میبیند که به آن عادت ندارد. در آن مهارت ندارد و او را تا حد مرگ خسته میکند.
رولف او را به خاطر بی نظمی اش سرزنش می کند.
او همچنین نمیتواند بفهمد که چرا با وجود داشتن همه چیز در زندگی، همیشه گریه میکند و برای زندگی بیمعنای خود ناله میکند. یک روز او یک سگ شکاری نسبتاً گران قیمت میخرد که او نمیخواهد، اما به سرعت به حیوان وابسته میشود و بعداً بهانهای برای بیرون رفتن برای پیادهروی طولانی در جنگل میشود، جایی که با معشوقش ملاقات میکند.
بریژیت شوایگر با مهارت زیاد و کمی طنز، تنگنای زندگی خسته کننده در شهرهای کوچک را به نمایش می گذارد. جایی که به تدریج قهرمان داستان را خفه می کند. زیرا او را مجبور می کند نقش یک زن خانه دار را که مطابق با طبیعت او نیست، بپذیرد. زبان رمان بی تکلف، شوخ و اغلب به طرز ظریفی کنایه آمیز است که خواندن آن را لذت بخش می کند.
این کتاب در واقع داستان ازدواج خود نویسنده است.
…
رولف و پدر هنوز هم همدیگر را به اسم کوچک صدا میزنند. آن ها احتمالاً همچنان دوست و صمیمی باقی خواهند ماند. حالا باید با رولف به خانه مان برگردم؟ باید همین جا بمانم؟ به کجا تعلق دارم؟ ولی رولف پالتوی من و خودش را برمی دارد. شاید پالتوی من را برمی دارد چون خودش آن را خریده است. او تحت هر شرایطی باید هزینه های جهیزیه را پس بدهد. شاید در این باره با هم حرف زده باشند، که چه بگذارند طور پول را در وجوهی ماهیانه واریز کند.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.