توضیحات
در کتاب “تنهای بزرگ” سربازی آسیب دیده به نام ارنت آلبرایت از ویتنام بر می گردد. و برای شروع یک زندگی جدید، خانواده اش را به آلاسکای وحشی می برد. این جابجایی و تغییر، ابتدا دلپسند است اما وقتی زمستان پدیدار می شود و حالت روانی ارنت بدتر می شود، دختر و همسرش خود را در یک موقعیت غیر قابل کنترل می یابند. لنی و کورا که قلبشان سرشار از عشق دختر– مادر است آشپز و خدمتکار می شوند. آنها نه تنها در مقابل عوامل طبیعی بلکه به خاطر تصمیمات نادرستی که از باورشان به خوب شدن ارنت و برگشتنش به شخصیت قبل از جنگ ناشی می شد مجبور به مجادله هستند. ارنت در حقیقت نقش پاشنه آشیل خانواده آلبرایت را بازی می کند و این یکی از شاهکارهای حس غمخواری کریستین هانا است که شما به سختی ارنت را به عنوان فردی شریر تصور می کنی. لنی و مادرش نمی دانند از چه کسی کمک بگیرند … خوشبختانه سواره نظامی از دور پیدا می شود که یکی از ساکنان به نام لارج مارج است که از نادانی و بدرفتاری خانوادگی رنج نمی برد. شگفتی رمان تنهای بزرگ در واقع خود آلاسکاست. با همه رام نشدگی اش، زیبایی مبهوت کننده اش و شکوه خطرناکش. همه اینها به اندازه یک داستان دراماتیک صحنه های کاملی بوجود می آورد که مشخصا فضای دهه هفتاد را به نمایش می گذارد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.