توضیحات
کتاب شبهای روشن اثر فئودور داستایوسکی نشر روزگار
شب های روشن شرح اشتیاق جوانی رؤیا پرداز است که زندگی را در تنهایی به سر میکند و به دنبال گمشده ای که با او همزبانی کند، هر سو می رود. تا عاقبت در کنار آبراه با دوشیزه ای گریان، که او نیز عاشقی شیدا و تنهاست، آشنا میشود و خیال میکند که ایام تنهایی اش به سر آمده. در گفته های جوان، که شرح رؤیاهای شبانه اوست، صدای خود نویسنده محسوس است. از این روست که داستان به زبان اول شخص نوشته شده و رنگ حدیث نفس دارد. دخترک داستان به سادگی و صراحت از دل بستنش به مستأجر سابق خانه مادربزرگش و انتظار یک ساله برای بازگشت او سخن میگوید اما راوی با آنکه از همان آغاز به وضوح به دختر دل باخته است نمیتواند آن را بیان کند چرا که از ابتدا به دختر متعهد شده است تا حرفی از عشق به میان نیاورد. کاراکترهای داستایوسکی معمولا در چنین موقعیتهایی قرار میگیرند. نویسنده بزرگ روس معمولا دست شخصیتهایش را پیش خوانندگانش رو میکرد و تلاش غمگنانه آنها برای به زبان آوردن خواستشان را برای او به دغدغهای جدی تبدیل میکرد. حجم زیادی از داستان شبهای روشن به همین میل خواننده به رها شدن راوی از بار عشقی که بر دلش افتاده است اختصاص دارد
هنوز بررسیای ثبت نشده است.