توضیحات
آیوی اندرسن 1
جلد یک
محفل آینده
نگار مجیری
همه چیز یک شبه زیر و رو شده بود. دیگر نمیتوانست به چشمانش، گوشهایش و یا هر حس دیگری که با آن با دنیای بیرون ارتباط برقرار میکرد، اعتماد کند. در بیمارستان چشم باز کرده بود… میگفتند به مدت چهار سال و ده ماه در کما به سر میبرده…
میگفتند خواهر بزرگتر و خواهرزن شده… میگفتند تمام چیزی که در سه سال اخیر تجربه کرده، تمام اتفاقات خوب و بدی که پشت سر گذاشته، تمام دوستانی که در این مدت پیدا کرده و تمام سفرهایی که انجام داده، همه و همه در خواب اتفاق افتاده…
آیا واقعا همه اینها، فقط رویایی بوده که آیوی بیست و دو ساله در مدت کمای پنج سالهاش دیده است؟
…
آیریس داشت دیوونه میشد. نمیدونست باید چیکار کنه که من رو از این به قول خودش مشکل روانی، نجات بده. با تموم وجودش پذیرفته بود که خواهر دوقلوش داره از دست میره و باید منتظر روزهایی باشه که آخر هفتهها مجبور بشه بیاد آسایشگاه روانی؛ تا منو، درحالی که که با زنجیر به تختم بسته شدم، از دور ملاقات کنه و آروم و بیسروصدا اشک بریزه!
حتی یک روز صبح از خواب بیدار شدم؛ دیدم با طناب من رو به تختم بسته! بعد از کلی جیغ و داد و التماس من رو باز کرد و گفت:
«آخه ترسیدم توی خواب؛ بازم خودتو بزنی و یک بلایی سر خودت بیاری!»
داستان این بود که چند روز قبل، وقتی صبح از خواب بیدار شدم، صورتم پر از خون بود. انگار با یک چنگک افتاده باشن به جونم..
…
نگار مجیری در سال 1383 در خمینیشهر اصفهان متولد شد. در نوجوانی دوقلوهایناتنی و سمفونیفراموشی را به چاپ رساند. سهگانه آیوی اَندِرسُن؛ اولین اثر وی در ژانر فانتزی میباشد که در نشر روزگار بهچاپ رسیده است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.