توضیحات
گوتو ملکه ی دریا و برگزیده
دنیایی در اعماق دریا – جلد اول
نویسنده مرضیه محمدی نوری پور
شاهزاده ای که اسیرهیولای دریاشد.دوجهان موازی که توسط ملکه دریاوخشکی اداره میشد.وجوانی که برای نجات عشقش به کمک ملکه خشکی.باد.ودریاکه درخشکی ودرتبعیدبه سختی می زیست به دنیایی دراعماق دریا رفت.
هیولاکه گوتواورازشت وحشتناک تصورکرده بودزنی درنهایت زیبایی بودوباقدرت های خارق العاده ای که ملکه دریابه او داده بودتوانسته بوددرسه جسم زندگی کندوبادیدن گوتومردزمینی عشق دریک نگاه راتجربه میکندعشقی به وسعت دریاوخشکی داستان درموردسفرپرازهیجان گوتوبه دریاودیدن دنیای زیبای فصول وحیوانات عجیب اعماق دریاوابرازعلاقه هیولاوسفربه کوهستان است.
دراین داستان گوتوراز حیات هیولاراپیداکرده واو رانابودمیکندوپس ازبازگشت ملکه دریا به دنیای خوداو وشاهزاده راباجواهرات گران بهایی به خشکی میفرستد
…
گوتو متعجب از ملکه پرسید: «چه شده؟» ملکه با وحشت گفت: «تو داشتی به سمت دشت گلهای مرگ میرفتی!» گوتو گفت: «گلهای مرگ؟!» ملکه گفت: «یعنی تو نمیدانی رفتن به داخل این گلها یعینی مرگ در یک لحظه!» گوتو گفت: «نمیدانستم! یعنی چیزی به یاد ندارم.» ملکه که در حال پاک کردن گرد و غبار از لباسش بود، گفت: «هر موجود زندهای چه در هوا و چه بر روی زمین، همین که به یک متری این دشت خوش آهنگ برسد، تارهای بلندی از آنها به سمت شکارشان پرتاب میشودو در یک لحظه آن را تکهتکه کرده و میخورند.» گوتو چند قدم به عقب رفت و پس از تشکر از ملکه به خاطر نجات جانش، سوار درازگوش شدند و به راهشان ادامه دادند.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.