توضیحات
دلنامه
فرهاد مرادی
هر روز تو را ز دور دیدن سخت است!
عاشق شدن و هجر گزیدن سخت است
در اوج جوانی و ستم های زمان
پیرانه سوی غزل دویدن سخت است!
آهوی رمیده تشنه لب را هر روز
زائر چشم شدن آب نخوردن سخت است!
با آن همه دلخوری و بازی با ما
دل ز سنگ سینه ات بریدن سخت است
بودم عاشق ز ازل رند و خراب آواره
مکنم منع که این بند گسستن سخت است!
با غم دوری و در تیرگی این ایام
ماه و قمر و ستاره چیدن سخت است
فرهاد شده خسته ز صحبت با سنگ
دیدار توام به خواب دیدن سخت است؟!
فرهاد مرادی متولد 1371 در تهران و اصالتا خطه ی کهن غرب خاک پاک ایران. دانش آموخته ی کارشناسی ادبیات زبان انگلیسی و کارشناسی ارشد آموزش زبان انگلیسی و اکنون دبیرآموزش و پرورش و مدرس زبان
هنوز بررسیای ثبت نشده است.