سال های افتخار

امتیاز محصول

تومان 135,000

توضیحات

سال های افتخار

طاهره ناخدازاده

نگاهم روی آینه میز آرایش که قابی از طلا داشت متمرکز شد بی شک زنی که از داخل آن به من چشم دوخته بود مادام دوباری بود. به یاد زنجیرهایی که در ابتدای ورودی پله‌های آپارتمان بود و توضیح شایا که این زنجیرها کار پسر لوئی پانزدهم بوده تا جلوی خیانت پدرش را بگیرد سرم را برای زن جوان تکان دادم “چطور قادر به تحمل این همه حقارت بودی” همزمان با فضای بسیار سنگین و دلهره آور سالن حجم دستهای شایا شانه هایم را گرم کرد لبخندی تمسخرآمیز زینت بخش چهره بی اندازه سفید زن شد گویی داشت قضاوتم را به رخم می کشید.
آتش‌بازی و شوق بی نظیر نگاه شایا در آینه به قدری غرق کننده بود که به قضاوت زن سفید رو بهایی ندهم. رگ گردنم به جای نبض نت داشت دلم بار دیگر لرزید این مرد ترس نداشت شایا بود خود عشق تنها مردی که حس زن بودنم را به شدت یادآوری می‌کرد…

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “سال های افتخار”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *