مجموعه جنون استعاری ( چهار جلدی )

امتیاز محصول

تومان 172,000

ناموجود

توضیحات

مجموعه جنون استعاری ( چهار جلدی )

نویسنده: دکتر فرشاد نظر آقایی

یک اندیشه یِ ورزیده، به وصلت با هر موضوعِ بی سر و پایی، تن نمی دهد. او به دنبالِ وصلت با موضوعاتِ پر و پا قرصیست، که سرشان به تنشان بِیَرزد. از جمله یِ این موضوعات، می توان به هستی، عدم، رویداد، زمان و ذهن اشاره نمود. در کشاکشِ کشمکشِ نفس گیر و رقابتِ طاقت فرسایِ بینِ هستی و عدم، بر سرِ تصاحبِ اندیشه، این هستیست که به واسطه یِ اغوایِ اندیشه، پیروزِ میدان می شود و با به درون کشیدنِ او، از این نبردِ نابرابر سربلند بیرون می آید. وقتی اندیشه در گردابِ هستی هبوط می کند، بلافاصله توسطِ موضوعاتِ گوناگونی احاطه می شود. هر کدام از این موضوعات، برای مدتی سرِ او را گرم می کنند و مانعِ درآمیختنِ اندیشه با هستیِ عریان و پرداختنِ بی پرده اش به جوهره یِ وجودی می گردند. آنها به راحتی جلویِ دیدِ اندیشه را می گیرند و هستی را در نظرِ او تیره و تار جلوه می دهند.
بدین طریق موضوعاتِ بنیادینِ نهفته در دلِ هستی، با فریفتنِ اندیشه و مکیدنِ شیره یِ تعمقِ او، برای هستیِ شلخته وقت می خرند، تا در گیراگیر و دمادمِ مشغولیتِ اندیشه، او کمی به خودش برسد و با آراستگیِ کامل و در قامتِ هستیِ متعین، در برابرِ اندیشه نمایان گردد. هر چند موضوعاتِ معلق در هستی، در ابتدا اندیشه را از پرداختن به اصلِ موضوعِ هستی و کلیتِ آن باز می دارند، اما با این کارِ عامدانه یِ خود، با یک تیر دو نشان می زنند: اول؛ با کشیدن او به سمتِ خویش، شیره یِ جان و قدرتِ تعمقش را می مکند و تشنگی و عطشِ وجودیِ خود را برطرف می سازند. دوم؛ با گرم نمودنِ سرِ اندیشه، فرصتِ مغتنمی را برایِ هستی فراهم می سازند، تا آنگونه که در شأن و منزلتِ اندیشه است، خود را بیاراید و بعد با آمادگی و آراستگیِ کامل در برابرِ او عیان گردد. بدین ترتیب، هستی در کنه خویش با اندیشه در می آمیزد و مقدماتِ پیدایشِ فلسفه را مهیا می سازد. در ادامه داستان، این فلسفه است که به دادِ اندیشه می رسد و او را از ورطه یِ عدم رهایی می بخشد.

کتاب اول مخمصه وجود هستستان

یک اندیشه‌یِ ورزیده، به وصلت با هر موضوعِ بی سر و پایی، تن نمی‌دهد. او به دنبالِ وصلت با موضوعاتِ پر و پا قرصیست، که سرشان به تنشان بِیَرزد. از جمله‌یِ این موضوعات، می‌توان به هستی، عدم، رویداد، زمان و ذهن اشاره نمود. در کشاکشِ کشمکشِ نفس‌گیر و رقابتِ طاقت‌فرسایِ بینِ هستی و عدم، بر سرِ تصاحبِ اندیشه، این هستیست که به واسطه‌یِ اغوایِ اندیشه، پیروزِ میدان می‌شود و با به درون کشیدنِ او، از این نبردِ نابرابر سربلند بیرون می‌آید. وقتی اندیشه در گردابِ هستی هبوط می‌کند، بلافاصله توسطِ موضوعاتِ گوناگونی احاطه می‌شود. هر کدام از این موضوعات، برای مدتی سرِ او را گرم می‌کنند و مانعِ درآمیختنِ اندیشه با هستیِ عریان و پرداختنِ بی‌پرده‌اش به جوهره‌یِ وجودی می‌گردند. آنها به راحتی جلویِ دیدِ اندیشه را می‌گیرند و هستی را در نظرِ او تیره و تار جلوه می‌دهند. بدین طریق موضوعاتِ بنیادینِ نهفته در دلِ هستی، با فریفتنِ اندیشه و مکیدنِ شیره‌یِ تعمقِ او، برای هستیِ شلخته وقت می‌خرند، تا در گیراگیر و دمادمِ مشغولیتِ اندیشه، او کمی به خودش برسد و با آراستگیِ کامل و در قامتِ هستیِ متعین، در برابرِ اندیشه نمایان گردد. هر چند موضوعاتِ معلق در هستی، در ابتدا اندیشه را از پرداختن به اصلِ موضوعِ هستی و کلیتِ آن بازمی‌دارند، اما با این کارِ عامدانه‌یِ خود، با یک تیر دو نشان می‌زنند: اول؛ با کشیدن او به سمتِ خویش، شیره‌یِ جان و قدرتِ تعمقش را می‌مکند و تشنگی و عطشِ وجودیِ خود را برطرف می‌سازند. دوم؛ با گرم نمودنِ سرِ اندیشه، فرصتِ مغتنمی را برایِ هستی فراهم می‌سازند، تا آنگونه که در شأن و منزلتِ اندیشه است، خود را بیاراید و بعد با آمادگی و آراستگیِ کامل در برابرِ او عیان گردد. بدین ترتیب، هستی در کنه خویش با اندیشه درمی‌آمیزد و مقدماتِ پیدایشِ فلسفه را مهیا می‌سازد. در ادامه داستان، این فلسفه است که به دادِ اندیشه می‌رسد و او را از ورطه‌یِ عدم رهایی می بخشد.

کتاب دوم ورطه‌ی عدم هیچستان

وزنِ موضوعات و مفاهیمِ متکثر، در رویارویی با اندیشه برابر نیست. برخی مضامین، بارِ تعمقِ بیشتری را از او طلب می‌کنند و بعضی بارِ کمتر. هر چند اندیشه از پسِ بسیاری از موضوعات برمی‌آید و طلبِ آنها را تمام و کمال پرداخت می نماید، اما کمرِ او در زیرِ بارِ بدهیِ برخی مفاهیمِ سنگین خم می‌شود. اندیشه برایِ گذارِ موفقیت‌آمیز و امن از بطنِ هر موضوع، بایستی از تمامِ قدرتِ تعمق و توانِ اندیشیدنِ سه‌بعدی خود به شیوه‌هایِ عمودی، افقی و جانبی مایه بگذارد و به همه‌یِ خم و چم‌ها، زیر و بم‌ها و سوراخ سنبه‌هایِ موضوع آگاه بشود. وزنِ وجود و عدم در رویارویی با اندیشه، از همه‌یِ مفاهیمِ دیگر بیشتر است، زیرا آنها از مضامینِ بنیادینی به شمار می‌روند، که همواره اندیشه را مجذوبِ خویش می‌سازند و او را دیوانه‌وار، به دنبالِ خود می‌کشانند. مواجهه‌یِ اندیشه با وجود و عدم، رخدادی دو سویه است. در این نوع از رویارویی، از یک سو هستی و عدم، سعی در اِغوایِ اندیشه و به درون کشیدنِ او دارند و از دیگر سو، اندیشه در سودایِ نزدیک شدن به هر دویِ آنها، به قصدِ چشیدنِ عصاره‌یِ بودن و مزمزه کردنِ جوهره‌یِ نابودن است. موضوعات خود را به خوردِ اندیشه می‌دهند و با او درمی‌آمیزند، تا زمینه‌یِ باززاییِ مضامین و مفاهیمِ نهفته در بطنشان فراهم گردد. بدین ترتیب، موضوعاتِ متکثری که در برابرِ نگاهِ تیزبینِ اندیشه، خوش رقصی می‌کنند، با یک تیر دو نشان می‌زنند: از یک طرف، خود را از زحمتِ حملِ مفاهیمِ خفته در دلِ خویش معاف می‌سازند و از طرف دیگر، با پشتِ سر گذاشتنِ فرآیندِ دشوارِ دگردیسیِ شناختی، از دستِ لایه‌هایِ مزاحمِ بیرونیِ خود خلاص می‌شوند. آنها با تن دادن به تعمق اندیشه، زمینه‌یِ بازگشتِ امنِ خود را به بطنِ عدم، مهیا می‌سازند.

کتاب سوم پیله انتزاع فلات قاره ذهنستان

اندیشه در ادامه‌یِ سفرِ خود، در هسته‌یِ مرکزیِ هستستان، با ذهنستانِ لمیده بر پرِ قویِ وجود مواجه می‌گردد؛ ذهنستانی که بیش از هر بخشِ دیگری، تشنه‌یِ تعمقِ اوست. اندیشه با اشتیاقِ زایدالوصف و شتابِ زیادی، به درونِ ذهن کشیده می‌شود و با عبور از دالان‌هایِ تنگ و تاریکش، با شخصیت‌ها، مفاهیم و موضوعاتِ گوناگونی آشنا می‌گردد. موضوعاتِ متکثرِ فراوانی که به شدت، تشنه‌یِ تعمقِ اندیشه هستند، او را حریصانه و با ولعِ زیاد در آغوش می‌کشند و اندیشه‌یِ سرمست از شرابِ اَلَست را، ابتدا بینِ خود، دست به دست و سپس دست به سر می‌کنند. همه‌یِ موضوعات و مفاهیمِ سرگردانِ درونِ ذهن، از جمله خودِ ذهن، در آرزویِ برخورداری از گوشه‌یِ چشمِ اندیشه و دریافتِ کوچکترین اشاره‌یِ او هستند، تا مثلِ آواری بر سرش خراب شوند. هرکدام از مفاهیمِ نهفته در بطنِ ذهن، در رقابتی تنگاتنگ با یکدیگر، اندیشه را به سمتِ خود می‌کشند، تا پس از عمری ناشناخته ماندن و بودن در سایه، توسطِ او اندیشیده شوند و با قرار گرفتن در پرتویِ روشناییِ اندیشه شناخته گردند. مضامینِ ذهنی در پیِ این هستند، تا با گذشتن از زیرِ تیغِ تعمقِ اندیشه و با زایش‌هایِ مکررِ مفهومیِ خویش، به مقامِ شامخِ آزادیِ شناختی برسند و از کشیدنِ بارِ سنگین و ذلت بارِ لایه‌هایِ بی‌خاصیتِ بیرونیِ خود رهایی یابند. گاهی مضامین، با مانع تراشی‌هایِ فراوان و مه آلود کردنِ فضایِ ذهن، خاطرِ اندیشه را مکدر می‌سازند. مفاهیمِ حسود و خودخواه، با دست به سر کردنِ اندیشه، لحظه‌ای او را با ذهن، تنها نمی‌گذارند، تا فارغ از هیاهویِ همیشگیِ ذهنستانیها، با پدرِ دل گُنده و بسیطِ خویش؛ ذهنِ دوراندیش، خلوتی داشته باشد و خوش و بشی بنماید.

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “مجموعه جنون استعاری ( چهار جلدی )”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *