توضیحات
آیوی اندرسن 3
جلد سوم
نجات در آتش
نگار مجیری
آیریس؛ نووا، مادر آیوی و مِینارد مشتاقانه به داستانهایی که آیوی از دورانی که در کما بهسر میبرده تعریف میکند؛ گوش میکنند. اعضای جدیدی به داستان باز میگردند یا اضافه میشوند؛ اتفاقات جدیدی میافتد، مصیبتها و مشکلات جدیدی روز به روز پیش میآید و همهی اینها به جذابیت داستان آیوی میافزاید.
اما درست در جایی که داستان حساس میشود؛ اتفاقی آیوی را از ادامه دادن به تعریف آن باز میدارد…
این؛ چه رخدادی است که این بار اینگونه همهی اطرافیان آیوی را به چالش و دردسر میاندازد؟!
به راستی راه نجات و رهایی از آن چیست؟!
…
پهپادها مثل نقاطی در آسمان نزدیک و نزدیکتر میشدند.
رایا فریاد زد:«نمیرسیم فرار کنیم!»
خانم آریا چشمش را از پهپادها گرفت:
«آیوی. فکر میکنی بتونی به موقع با تلهپورت ما رو از اینجا دور کنی؟!»
آیوی نگاهی به پهپادها و به شش نفری که اطرافش با امیدواری به او نگاه میکردند انداخت. لبش را گاز گرفت و سرش را به اطراف گرداند. نگاهش روی یک چیز ثابت ماند و فکری در سرش جرقه زد. به تخت سیار خالیای که گوشهای رها شده بود اشاره کرد.
«برین همگی روی اون تخت بشینین.»
پهپادها خیلی نزدیک شده بودند:«بجنبین!» همه به سمت تخت دویدند و هرکدام گوشهای روی آن جای گرفتند. آیوی دوید و به زیر تخت خزید. زانوهایش را خم کرد و دستانش را از آن زیر به کف تخت چسباند.
…
نگار مجیری در سال 1383 در خمینیشهر اصفهان متولد شد. در نوجوانی دوقلوهایناتنی و سمفونیفراموشی را به چاپ رساند. سهگانه آیوی اَندِرسُن؛ اولین اثر وی در ژانر فانتزی میباشد که در نشر روزگار بهچاپ رسیده است.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.