توضیحات
کتاب ال سون
نوشته ی طاهره ناخدا زاده
نگاهی رضایتمند به حلقه ای که در انگشت ظریفشجا خوش کرده بود، انداخت. دستبند را بهسمتش گرفتم. نوازشگونه دستم را رد کرد. چشم های غزال گونه اش دل می برد:
ـ خودت برام ببند!
وقتی خم شد، احساس کردم در حریر عطرش محبوس شدم. گردنبند دو روی مریمی را از جعبۀ منبت کاری شده بیرون آوردم. شمایل روی گردنبند را لمس کرد. با هرحرکتش لایه به لایه در دل وجانم غوغا و شور برپا میکرد. گره کراواتم را شل کردم. مچ نگاه بی پروایم را با نگاه طلایی اش گرفت، کراوات را کامل باز کردم و روی جعبه انداختم. به شمایل سمت دیگر گردنبند عمیق نگاه کرد.
ـ سلیقۀ خوبی داری خیلی قشنگه!
موهای پر پشتش را جمع کرد و بالای سرش نگه داشت، با چرخشی نرم پشت کرد. قفل گردنبند را به سختی بستم. وقتی برگشت قلبم به حد انفجار رسیده بود. دکمه های بالایی پیراهنم را باز کردم. کل بدنم نبض داشت. نگین فیروزهای حلقه اش را از زیر گردن تا روی قفسۀ سینه ام کشید، روی قلبم متوقف شد و با نگاهی آرامشبخش حسی مملو از شیرینی و لطافت عسل گونه به اعماق آن لبریز کرد.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.