توضیحات
رومینا
ریحانه جاوید
رومینا دختری تحصیل کرده و مستقل که در خانواده ای سنتی ، کارمندی زندگی می کند . برای او آزادی فردی از هر چیزی مهمتر است . و برای رسیدن به این آزادی از محدودیتهای موجود فرار می کند که در یک بحران تازه گرفتار می شود . و آن تقابل بین رهایی و عشق است . او درگیر عشقی دو طرفه می شود و با منصور که خواستگار اوست می خواهد برای یک اتحاد هم پیمان شود اما در آخرین لحظات اتفاقی شوم تمام معادلات را به هم میریزد و دست تقدیر سرنوشت دیگری رقم می زند.
شما با خواندن این رمان عواطف و احساسات درونی دو انسان عاشق را لمس می کنید و مطمئنا از تجربه های این رمان درس های زیادی خواهید آموخت و این کتاب فراتر از یک سرگرمی عامیانه است و از خواندن آن لذت خواهید برد .
…
منصور آنقدر زیبا صحبت میکرد که رومینا دوست نداشت حرفهایش پایان یابد و همینطور مشتاقانه به مرد آرزوهایش نگاه میکرد و ذوق و شوق در چشمانش هویدا بود.
منصور دستهایش را بالا آورد و رو به رومینا گفت: میدونی یه زندگی درست میکنیم که خشت خشت اون رو با عشق بنا کرده باشیم، ببخشید اینو میگم ولی من جانم به جان تو بسته شده، زنگ خانه رو میزنم و تو در رو باز میکنی و قلبم چندین برابر بیشتر از همیشه میتپه.
رومینا دستش زیر چانهاش بود و غرق در حرفهای منصور با خود فکر میکرد، همیشه عاشق یک مرد رمانتیک بودم.
رومینا گفت: وای چه حرفهای قشنگی! زبونم بند اومده انقدر شما قشنگ صحبت میکنید! اصلاً خوابم یا بیدار؟!
منصور چشمکی زد و گفت: بیداری.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.