ری را در آینه

امتیاز محصول

تومان 72,000

دسته: برچسب:

توضیحات

ری را در آینه

شهناز سمندوک

حوصله‌ی خوشمزگی هاشان را ندارم. مستاصل می‌روم سمت خانه، نگرانی بچه‌ها نمی‌گذارد خیابان را بگردم. از در پارکینگ می‌روم داخل، همه جا را دوباره نگاه می‌کنم؛ نیست. وارد آسانسور می‌شوم. بوی خیلی خوشی شبیه زن بسیار زیبا و سرحالی همه آسانسور را پر کرده است. انگار جایی برای من که خیس عرق و خسته‌ام، نیست. از دیدن خودم توی آینه خجالت می‌کشم. شبیه زنی هستم که با خودش قهر کرده است.
به خودم پشت می‌کنم و به عطا فکر می‌کنم. اگر بفهمد پدرش گم شده است، چه می‌گوید. وقتی سوییچ ماشین را پیدا نمی‌کرد یا ایلهان اسباب بازیش را، من خدای گم کردن بودم. حتی اگر صدای مرد همسایه می‌آمد که جوراب هایم کجاست؛ مقصر من بودم که همه‌ی زن ها شبیه من هستند. اما الان نبود که بدود توی کوچه و برای کسی توضیح بدهد؛ “زنم الهه‌ی گم کردنه. امروز کارش خدایی تر بوده، یک پدربزرگ گم کرده”.

هنوز بررسی‌ای ثبت نشده است.

اولین کسی باشید که دیدگاهی می نویسد “ری را در آینه”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *